lynx   »   [go: up one dir, main page]

پرش به محتوا

تاتارها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
تاتارها
کل جمعیت
۶٬۸۰۰٬۰۰۰
مناطق با جمعیت چشمگیر
 روسیه۵٬۵۵۴٬۶۰۱[۱]
 ازبکستان۳۲۴٬۰۸۰[۲]
 قزاقستان۲۶۱٬۰۰۰
 اوکراین۲۵۴٬۴۰۰
 تاجیکستان۹۷٬۰۰۰[۳]
 ترکمنستان۶۰٬۰۰۰
 قرقیزستان۵۲٬۰۰۰
زبان‌ها
تاتاری، روسی
دین
اکثریت مسلمان سنی، اقلیت مسیحیت ارتدوکس تابع کلیسای ارتدکس شرقی

تاتارها (تاتار: Tatarlar / Татарлар)، یکی از اقوام ترک‌تبار هستند، که محل اصلی سکونت آن‌ها جمهوری تاتارستان در غرب مرکزی فدراسیون روسیه و بخش‌هایی از سیبری و آسیای میانه است.[۴] جمعیت تاتارهای روسیه در سرشماری سال ۲۰۰۲ روسیه ۵٬۵۴۵٬۶۰۱ نفر اعلام شده‌است.[۵] تاتارهای تاتارستان که به تاتارهای قازان هم معروف هستند. شاخه اصلی قوم تاتار را تشکیل می‌دهند که به زبان تاتاری از شاخه قبچاق خانواده زبان‌های ترکی صحبت می‌کنند.

اقلیتی از تاتارها علاوه بر روسیه در کشورهای ازبکستان، قزاقستان، قرقیزستان، ترکمنستان، افغانستان، تاجیکستان، اوکراین، آذربایجان و ایران نیز سکونت دارند.

موقعیت جمهوری خودمختار تاتارستان
شهاب‌الدین مرجانی از نویسندگان تاتار
تاتارهای سیبری

نام

[ویرایش]

نام‌ تاتار به برخی‌ از اقوام‌ صحرانورد آسیای‌ شمالی‌ و مرکزی‌، که‌ از قرن‌ هفتم‌ به‌ همة‌ اقوام‌ مغول‌ و ترک‌ تشکیل‌دهندة‌ سپاه‌ چنگیزخان‌ و اخلافش‌ در غرب‌ آسیا و اروپا اطلاق‌ شده‌ است‌واژه تاتار برگرفته از عبارات و متون باستانی چین است که حکایت از قومی دارد که در این مناطق سکنی داشته‌اند. از نام‌های دیگر این مردمان که در نوشته‌های چینی ضبط شده‌است می‌توان تاتان و داتان را نام برد. نام تاتار برای قبایلی که در سپاه گونش خان در پیکار و جنگ با روس‌های و مجارها شرکت داشتند، توسط اروپاییها به کار برده می‌شد. برخی از محققین واژه تاتار را ترکیبی از واژه تات (به معنی بیگانه و غیرخودی) و ار (به معنی مرد و مردم) می‌دانند.[۶]

طبق فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد تاتار نامی برای جمعیت های گروه ترکان طلایی سابق در اروپا شد، مانند جمعیت خانات های کازان، کریمه، آستاراخان، قاسم و سیبری سابق. شکل تارتار ریشه در لاتین یا فرانسوی دارد و از زبان ترکی و فارسی به زبان‌های اروپای غربی می‌آید (تاتار، «پیام‌آور سوار»). از ابتدا، r اضافی در اشکال غربی وجود داشت و این به احتمال زیاد به دلیل ارتباط با تارتاروس بود.[۷][۸]

(Ochir (2016 بیان می کند که تاتارهای سیبری و تاتارهایی که در قلمروهای بین آسیا و اروپا زندگی می کنند منشأ ترکی دارند، نام تاتار را بعداً به دست آوردند و ارتباط اجدادی با تاتارهای مغولی اردوی زرین ندارند، که قومیت آنها شامل مردم مغول می‌شود. مغولی‌هایی که در قرون 6 تا 8 بر آنها حکومت می‌کردند.[۹]پاو (2019) پیشنهاد می‌کند که مردم ترک زبان کومانیا، به عنوان نشانه ای از وفاداری سیاسی، نام تاتار فاتحان مغول خود را انتخاب کردند، قبل از اینکه در نهایت فرهنگ و زبان فاتحان مغول خود را در بر گیرند.[۱۰]

این اصطلاح در اصل فقط یک نام مستعار نیست، زیرا نیروهای اردوی زرین خود را تاتار می نامیدند. همچنین نام مستعار تعدادی از مردم سیبری و خاور دور روسیه، یعنی قوم خاكاس (тадар، تدار) است.[۱۱]

تاریخ

[ویرایش]

موطن اصلی تاتارها در قرن پنجم شمال شرقی گوبی بوده‌است؛ ولی پس از مطیع شدن توسط ختن به جنوب مهاجرت کردند. بعد توسط خان مغول، گونش خان تحت کنترل درآمده‌است؛ و تحت رهبری باتو خان نوه گونش خان به سمت غرب منتقل شدند. در واقع آن‌ها از کوه‌های آلتای به دشت‌های روسیه امروزی منقل شده‌اند. در اروپا تاتارها توسط مردم بومی یا خودشان با نامهای: ترک‌های قبچاقی، بلغارهای ولگا، آلان‌ها و کیماک‌ها شناخته می‌شوند.

.دربارة‌ خاستگاه‌ تاتارها گفته‌اند که‌ ایشان‌ نیز مانند ترکها (در 545ـ 554) و در پی‌ آنان‌، در نیمة‌ دوم‌ قرن‌ ششم‌ از ارتفاعات‌ آلتای‌ (بین‌ چین‌ و مغولستان‌، و سرزمینهای‌ آسیای‌ مرکزی‌) در جهت‌ شرق‌ و شمال‌ شرق‌، به‌ اِستپهای‌ مغولستان‌، منچوری‌، شمال‌ چین‌ و نواحی‌ جنوبیتر حاشیة‌ جنوبی‌ سیبری‌ مرکزی‌ سرازیر شدند و مانند بیشتر ترکها و مغولها، همواره‌ ناگزیر بودند که‌ شرایط‌ بسیار سخت‌ اقلیمی‌ آسیای‌ شمالی‌ را تحمل‌، و کمبودهای‌ ناشی‌ از آن‌ را با جنگ‌ و غارتگری‌ و کوچ‌نشینی‌ جبران‌ کنند. اوضاع‌ نامطلوب‌ اقتصادی‌ حاکم‌ بر آن‌ سرزمینها، ایشان‌ را مردمی‌ مقاوم‌ و جنگجویانی‌ قابل‌ بار آورد، اما موجب‌ شد که‌ از لحاظ‌ فرهنگی‌ و مدنی‌، از همسایگانشان‌ در چین‌، هند و ممالک‌ غرب‌ آسیا بسیار عقب‌ بمانند با اینهمه‌، کاربرد نام‌ تاتار سابقه‌ای‌ قدیمتر دارد. این‌ نام‌ اول‌ بار به‌ صورت‌ «اوتوز تاتار» («سی‌ ] قبیلة‌ [ تاتار») در سنگنوشتة‌ کول‌ تِگین‌، قدیمترین‌ بخش‌ سنگنوشته‌های‌ اورخون‌ متعلق‌ به‌ 112/ 730 (در دوران‌ دومین‌ حکومت‌ ترکها، یعنی‌ در دوران‌ خاقانی‌ اویغور) در ناحیة‌ اورخون‌ مغولستان‌ به‌ کار رفته‌ و در آن‌، از شرکت‌ «اوتوز تاتار»ها در مراسم‌ سوکواری‌ ایستمی‌ خاقان‌، دومین‌ و آخرین‌ خاقانِ اولین‌ دورة‌ فرمانروایی‌ ترکها (امپراتوری‌ گُوک‌ تُرک‌) یاد شده‌ است‌، اما در سنگنوشته‌های‌ بعدی‌ اورخون‌، مانند سنگنوشتة‌ شینه‌اوسو مربوط‌ به‌ 126/ 744 متعلق‌ به‌ بایان‌چُور خاقان‌، دومین‌ فرمانروای‌ اویغورها، فقط‌ از «تُقوز تاتار» («نُه‌ ] قبیلة‌ [ تاتار») و سرکوب‌ شدن‌ آنان‌ به‌ دست‌ فرمانروایان‌ اویغوری‌ خبر داده‌ شده‌ است‌ ؛ ازینرو، برخی‌ از محققان‌ چنین‌ نتیجه‌ گرفته‌اند که‌ در آن‌ روزگار (نیمة‌ اول‌ قرن‌ دوم‌) نه‌ قبیله‌ از سی‌ قبیلة‌ (ابتدایی‌) تاتارها یک‌ «واحد سیاسی‌» تشکیل‌ داده‌ بوده‌اند و به‌ عقیدة‌ محققان‌، این‌ تاتارها حدوداً در جنوب‌غربی‌ دریاچة‌ بایکال‌ تا رود کرولِن‌ در شمال‌شرقی‌ مغولستان‌ می‌زیسته‌اند[۱۲]

.در آغاز قرن‌ ششم‌، اقوامی‌ از تبار مَنْچوهای‌ تونگوزی‌ زبانِ ناحیة‌ منچوری‌ (در شمال‌غربی‌ چین‌) موسوم‌ به‌ نوچن‌ یا جرجن‌/ جورچن‌/ جورچیت‌ ــ که‌ «تاتارهای‌ منچو»یا «تاتارهای‌ نوچن‌» نیز خوانده‌ شده‌اند به‌ حکومت‌ ترکانِ ختایی‌ خاتمه‌ دادند و با عنوان‌ «سلسلة‌ طلایی‌ کین‌/ تسْین‌» تا 631/ 1234 در شمال‌ چین‌ حکومت‌ کردند چینیان‌ در دوران‌ حکومت‌ این‌ سلسله‌، بدون‌ جدا کردن‌ قبایل‌ تاتار از مغول‌، همة‌ همسایگان‌ شمالی‌ خود را «تاتار» می‌خوانده‌اند و آنان‌ را به‌ نسبت‌ دورتر بودنشان‌ از مرز چین‌ و پایینتر بودن‌ سطح‌ فرهنگشان‌، به‌ سه‌ گروه‌ تقسیم‌ کرده‌ بودند: تاتارهای‌ سفید («آق‌تاتار») در پشت‌ دیوار چین‌، که‌ ظاهراً تمدنی‌ شایان‌ توجه‌ داشته‌اند؛ تاتارهای‌ سیاه‌ («قره‌ تاتار») که‌ در نواحی‌ جنوبی‌ مغولستان‌ به‌ صورت‌ نیمه‌وحشی‌ می‌زیسته‌اند و چنگیزخان‌ از آنان‌ بوده‌ است‌؛ و تاتارهای‌ وحشی‌، که‌ شکارچی‌ بوده‌اند و در جنگلهای‌ سیبری‌ نواحی‌ شمالی‌ مغولستان‌ می‌زیسته‌اند .

تاتارهای‌ سیاه‌ را می‌توان‌ به‌ سه‌ گروه‌ تقسیم‌ کرد: تاتارهای‌ (حوزة‌) اورخون‌، تاتارهای‌ سیاه‌ و تاتارهای‌ (حوزة‌) بوئیرنور. منابع‌ پس‌ از چنگیزخان‌ به‌ گروه‌ اخیر بسیار پرداخته‌اند. شاخه‌ای‌ از تاتارهای‌ بوئیرنور که‌ «چُغان‌ تاتار» (تاتارهای‌ سفید) نامیده‌ می‌شده‌اند، از تاتارهای‌ سفید نواحی‌ آلاشان‌ جدا بوده‌ و طبق‌ طبقه‌بندی‌ چینیها، جزو تاتارهای‌ سیاه‌ محسوب‌ می‌شده‌اند .فرمانروایان‌ سلسلة‌ طلایی‌ کین‌، که‌ بمرور چینی‌ شده‌ بودند، برای‌ مهار کردن‌ اقوام‌ صحرانورد آن‌ سوی‌ دیوار چین‌، آنان‌ را به‌ جان‌ یکدیگر می‌انداختند ؛ چنانکه‌ در پی‌ کشته‌ شدن‌ قوتوله‌/ قوتیله‌/ خوتولا قاآن‌، آخرین‌ فرمانروای‌ خاقانی‌ مغولها، به‌ دست‌ تاتارهای‌ بوئیرنور در 556/ 1161 و با به‌ قدرت‌ رسیدن‌ تاتارها، حکومت‌ کین‌ در 598/ 1202 چند قبیلة‌ متحد مغولی‌ را ــ که‌ طغرل‌ (بعدها وانگ‌/ اونگ‌خان‌)، رئیس‌ قبیلة‌ مسیحی‌ کرائیت‌ و تابع‌ حکومت‌ کین‌، فرماندهی‌ ایشان‌ را به‌ عهده‌ داشت‌ ــ بر ضد تاتارها برانگیخت‌ در همین‌ سال‌، تِموچین‌ (بعدها چنگیزخان‌) به‌ خون‌خواهی‌ پدرش‌، یسوکایْ بهادُر ــ که‌ یکی‌ از رؤسای‌ خرده‌پای‌ مغول‌ و هم‌پیمان‌ قدیمی‌ طغرل‌ بود و عده‌ای‌ از تاتارها او را کشته‌ بودند ــ و نیز به‌ سبب‌ آنکه‌ خود را وارث‌ فرمانروایی‌ قوتوله‌قاآن‌ می‌دانست‌، به‌ عنوان‌ متحد و تابعِ خان‌ کرائیت‌، همة‌ قبایل‌ رقیب‌ را در سرزمینهای‌ مغولستان‌ مقهور کرد و بویژه‌ از تاتارها انتقام‌ سختی‌ گرفت‌ وی‌ همچنین‌ بقیة‌ آنان‌ را در واحدهای‌ مختلف‌ قومی‌ ـ نظامی‌ خود ــ که‌ بمرور اقوام‌ دیگری‌ نیز به‌ آنها می‌پیوستند ــ تقسیم‌ کرد و تاتارها را «جلوداران‌» لشکر مغول‌ گردانید و برخی‌ از زنان‌ ایشان‌ را به‌ همسری‌ و برخی‌ از کودکان‌ آنان‌ را به‌ فرزندخواندگی‌ برگزید. در نتیجه‌، عده‌ای‌ از این‌ تاتارها از همان‌ ابتدا در دستگاه‌ چنگیزخان‌ و اخلافش‌، به‌ مقامهای‌ بالا رسیدند بدینسان‌، پس‌ از آنکه‌ چنگیزخان‌ در 602/1206 وحدت‌ قبیله‌ای‌ و قومی‌ در مغولستان‌ به‌ وجود آورد، تاتارها نیز مانند دیگر اقوام‌ ترک‌ با مغولان‌ درآمیختند.[۱۳]

پس‌ از مرگ‌ چنگیزخان‌ در 624/ 1227، امپراتوری‌ مغول‌ تجزیه‌ شد و اخلاف‌ وی‌، به‌ ممالک‌ غرب‌ آسیا و سرزمینهای‌ شرق‌ اروپا تاختند و در متصرفات‌ جدید ساکن‌ شدند. از آن‌ پس‌، در بیشتر منابع‌، همة‌ مهاجمان‌ تشکیل‌دهندة‌ حکومتهای‌ مستقل‌ و نیمه‌مستقل‌ مغولی‌، بویژه‌ در امپراتوری‌ «اردوی‌ زرّین‌ * » در سرزمینهای‌ روسیه‌، «تاتار» خوانده‌ شده‌اند . روسها مردم‌ اردوی‌ زرّین‌ را همواره‌ تاتار نامیده‌اند؛ چه‌ در زمانی‌ که‌ زبان‌ رسمی‌ ایشان‌ هنوز مغولی‌ بود (تا قرن‌ هشتم‌ و مقارن‌ ظهور عثمانیان‌) و چه‌ در زمانی‌ که‌ زبان‌ امپراتوری‌ بکلی‌ ترکی‌ شده‌ بود .گفتنی‌ است‌ که‌ تاتارهای‌ اردوی‌ زرّین‌ بسیار زودتر از همرزمان‌ مغول‌ خود در ایران‌، اسلام‌ آوردند. برکه‌خان‌ نخستین‌ خان‌ تاتاری‌ اردوی‌ زرّین‌ بود که‌ مسلمان‌ شد اما در ایران‌ در دورة‌ هولاکو، انتشار اسلام‌ در بین‌ ایلخانان‌ کُندتر بود. اولین‌ ایلخان‌ مغول‌ که‌ به‌ اسلام‌ گروید، تگودار (680 ـ683/ 1281ـ 1284) بود که‌ پس‌ از او، بسیاری‌ از پیروانش‌ نیز اسلام‌ آوردند

.در آسیای‌ صغیر (ترکیه‌)، سلجوقیان‌ آناطولی‌ (سلاجقة‌ روم‌) در 640/ 1243، دست‌نشاندة‌ ایلخانان‌ شدند و اقوامی‌ از آنان‌ در آنجا سُکنا گزیدند و با بومیان‌ ترک‌ آناطولی‌ درآمیختند و به‌ دلایلی‌ نامعلوم‌ «قره‌تاتار» (تاتارهای‌ سیاه‌) نامیده‌ شدند، که‌ ظاهراً ربطی‌ به‌ گروه‌ «تاتارهای‌ سیاه‌» در تقسیم‌بندی‌ چینیان‌ ندارد. آنان‌ هم‌زمان‌ با جهانگشایی‌ تیمور، به‌ صورت‌ کوچ‌نشین‌، بین‌ آماسیه‌ و قیصریه‌ به‌ سر می‌برده‌اند و جمعیتشان‌ بین‌ سی‌ تا چهل‌ هزار خانوار بوده‌ است‌. این‌ قره‌تاتارها ــ که‌ بمرور فرهنگ‌ ترکمنی‌ غالب‌ در آن‌ نواحی‌ را کسب‌ کردند ــ در ابتدای‌ قرن‌ نهم‌ به‌ امپراتوری‌ عثمانی‌ پیوستند. در پی‌ پیروزی‌ تیمور بر عثمانیان‌ در 802/ 1400، وی‌ گروههایی‌ از قره‌تاتارهای‌ آناطولی‌ را به‌ موطنشان‌ در آسیای‌ مرکزی‌ (ماوراءالنهر) بازگرداند، اما برخی‌ از ایشان‌ پس‌ از مرگ‌ تیمور در 807/ 1405، دوباره‌ به‌ آناطولی‌ بازگشتند گفتنی‌ است‌ که‌ برخی‌ از قره‌تاتارهای‌ یادشده‌، در 822/ 1419 به‌ نواحی‌ بالکان‌ کوچیدند و در غرب‌ شهر فلبه‌ (فیلیپو پولیس‌ / پلوودیف‌ امروزی‌) ساکن‌ شدند. نام‌ شهر تَتَر/ تاتارپازارجق‌ در بلغارستان‌ نیز از نام‌ ایشان‌ گرفته‌ شده‌ است‌.در آغاز قرن‌ نهم‌/ پانزدهم‌، اردوی‌ زرّین‌ تجزیه‌ شد و خاناتی‌ از قبیل‌ خانات‌ قازان‌، آستاراخان‌ و کریمه‌، شکل‌ گرفتند که‌ مردم‌ همة‌ آنها نیز، بویژه‌ از طرف‌ روسها، همواره‌ تاتار خوانده‌ شده‌اند این‌ تاتارها به‌ زبان‌ روسیِ رایج‌ در روسیة‌ سفید سخن‌ می‌گفته‌اند. به‌ گفتة‌ بارتولد ، بررسیهای‌ تازه‌ نشان‌ می‌دهد که‌ ترک‌زبانان‌ آستاراخان‌ نیز که‌ به‌ قبیلة‌ نُوغای‌ * منسوب‌ بوده‌اند، «تاتار» خوانده‌ شده‌اند .

در تاریخ‌ روسیه‌، دوران‌ سلطة‌ مهاجمان‌ چنگیزی‌ به‌ دوران‌ «یوغِ تاتار» معروف‌ است‌ .در قرن‌ دهم‌/ شانزدهم‌، روسها همة‌ خانات‌ آسیای‌ مرکزی‌ را مضمحل‌ کردند، اما گرفتن‌ کریمه‌ از عثمانیان‌ به‌ طول‌ انجامید. وارثان‌ اردوی‌ زرّین‌ پس‌ از پشت‌ سر گذاشتن‌ دوران‌ امپراتوری‌ روسیة‌ تزاری‌، موفق‌ شدند که‌ در 1338/ 1920، کشور جمهوری‌ خودمختار شورایی‌ سوسیالیستی‌ تاتارستان‌ * را در قلمرو اتحاد جماهیر شوروی‌ سابق‌ تأسیس‌ کنند، و بدینسان‌ به‌ واژه‌ و نام‌ تاتار، بُعد سیاسی‌ و اجتماعی‌ جدیدی‌ بخشیدند[۱۴]

شاخه‌ها

[ویرایش]

تاتارهای ولگا شاخه اصلی مردم تاتار هستند که تاتارهای قازان اکثریت آن‌ها را تشکیل می‌دهند.

دیگر طوایف بزرگ تاتار عبارتند از:

مذهب

[ویرایش]

اکثریت تاتارها سنی هستند، و پیرو مکتب حنفی هستند؛ از سده ۱۶ تا ۱۸ میلادی شمار اندکی از آن‌ها به مسیحیت تغییر آیین دادند؛ ولی در اواخر سده ۱۹ و اوایل سده بیستم میلادی بسیاری از آنان مجدداً به دین اسلام بازگشتند. جمعیت تاتارهای مسیحی پیرو کلیسای ارتدوکس شرقی که به تاتارهای کریشن معروف هستند در سرشماری سال ۲۰۰۲ روسیه ۲۴٬۶۶۸ نفر بوده‌است.[۱۵]

مناطق مسکونی تاتارها

زبان

[ویرایش]

زبان تاتاری از گروه قبچاق، گروه فرعی قبچاق-بلغار از شاخه باختری خانواده زبان‌های ترکی است. زبان تاتاری در جمهوری تاتارستان زبان رسمی است و در مدارس تدریس می‌شود. اکثر مردم جمهوری به هر دو زبان تاتاری و روسی تسلط دارند. نزدیک‌ترین زبان به زبان تاتاری، زبان باشقیری است. تاتارهای کریمه به زبان تاتاری کریمه صحبت می‌کنند که زبان متفاوتی محسوب شده و به شاخه اغوز تعلق دارد.[۱۶]

جمعیت گویشوران زبان تاتاری در سرشماری سال ۲۰۰۲ روسیه حدود ۵ میلیون و ۳۵۰ هزار نفر اعلام شده و جمعیت آن‌ها در کل دنیا ۶ و نیم میلون نفر برآورد می‌شود. این زبان به دو الفبای سیریلیک و لاتین نوشته می‌شود. تاتارها از اقلیت‌های قومی کشور چین هم هستند و جمعیت آن‌ها ۴۸۹۰ نفر در سرشماری سال ۲۰۰۰ بوده‌است. برخی از آن‌ها به جای تاتاری به قزاقی صحبت می‌کنند. از زبان تاتاری فقط به صورت شفاهی استفاده می‌شود و برای نوشتار از قزاقی یا اویغوری استفاده می‌شود.[۱۵]

زبان تاتار دارای سه گویش می‌باشد:

  1. گویش مرکزی: توسط تاتارهای ولگا تکلم می‌شود.
  2. گویش باختری یا میشار: توسط تاتارهای خارج از جمهوری تاتارستان تکلم می‌شود.
  3. گویش خاوری یا سیبریایی: که مورد استفاده تاتارهای باربارا، تومسک، توبول، اومسک و غیره‌است.

این گویش‌ها عمیقاً تحت تأثیر گویش تاتارهای ولگا است.

منابع

[ویرایش]
  1. "Демоскоп Weekly - Приложение. Справочник статистических показателей". Demoscope.ru. Retrieved 2011-03-07.
  2. "Uzbekistan - Ethnic minorities" (PDF). Retrieved 2011-06-03.[پیوند مرده]
  3. Про кількість та склад населення України за підсумками Всеукраїнського перепису населення 2001 року (اوکراینی)
  4. Tatar. The American Heritage® Dictionary of the English Language, Fourth Edition, Houghton Mifflin Company, 2004. http://www.answers.com/topic/tatar, accessed September 24, 2012
  5. Всероссийская перепись населения 2002 года.
  6. «تاتار». دانشنامه جهان اسلام.
  7. Wedgwood, Hensleigh (1855-05). "I. "On False Etymologies;"". Transactions of the Philological Society. 2 (6): 62–72. doi:10.1111/j.1467-968x.1855.tb00793.x. ISSN 0079-1636. {{cite journal}}: Check date values in: |date= (help)
  8. c]citing a letter to St Louis of Frances dated 1270 which makes the connection explicit, "In the present danger of the Tartars either we shall push them back into the Tartarus whence they are come, or they will bring us all into heaven.
  9. CITATION Close [40]Очир А. (2016). Монгольские этнонимы: вопросы происхождения и этнического состава монгольских народов (PDF). Элиста: КИГИ РАН. ISBN 978-5-903833-93-1. quote (p. 160-161): "Ныне татарами называют этнические группы, имеющие монгольское и тюркское происхождение. Из них так называемые «девять татар» приняли участие в этнокультурном развитии монголов. Татары эти, как племя, сформировались, видимо, в период существования на территории Монголии Тюркского каганата (VI–VIII вв.); помимо монгольского компонента, в процессе этногенеза приняли участие и тюркские, о чем свидетельствует этнический состав татар. В этот период монголами управляли тюрки, которые со временем омонголились. [...] Что же касается сибирских татар и татар, проживающих на территории между Азией и Европой, то они являются выходцами из тюрок. Название татар они получили позднее и не имеют родовой связи с монгольскими («девятью татарами». — А.О.) татарами.". کاراکتر line feed character در |عنوان= در موقعیت 9 (کمک)
  10. CITATION Close [41]Pow, Stephen (2019). "'Nationes que se Tartaros appellant': An Exploration of the Historical Problem of the Usage of the Ethnonyms Tatar and Mongol in Medieval Sources". Golden Horde Review. 7 (3): 545–567. doi:10.22378/2313-6197.2019-7-3.545-567. Archived from the original on 20 July 2021. quote (p 563): "Regarding the Volga Tatar people of today, it appears they took on the endonym of their Mongol conquerors when they overran the Dasht-i-Kipchak. It was preserved as the prevailing ethnonym in the subsequent synthesis of the Mongols and their more numerous Turkic subjects who ultimately subsumed their conquerors culturally and linguistically as al-Umari noted by the fourteenth century [32, p. 141]. I argue that the name 'Tatar' was adopted by the Turkic peoples in the region as a sign of having joined the Tatar conquerors – a practice which Friar Julian reported in the 1230s as the conquest unfolded. The name stands as a testament to the survivability and adaptability of both peoples and ethnonyms. It became, as Sh. Marjani stated, their 'proud Tatar name.'". کاراکتر line feed character در |عنوان= در موقعیت 9 (کمک)
  11. Ушницкий В. В. Средневековые народы Центральной Азии (вопросы происхождения и этнической истории тюрко-монгольских племен). — Казань: Изд-во «Фэн» АН РТ, 2009. — С. 4. — 116 с. — ISBN 978-5-9690-0112-1.
  12. «تاتارها». دانشنامه جهان اسلام.
  13. دانشنامه جهان اسلام. «تاتار ها».
  14. دانشنامه جهان اسلام. «تاتار ها».
  15. ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ Tatar Ethnologue
  16. Crimean Tatar Ethnologue
  1. مؤسسه فرهنگی مختوم قلی فراغی>>
  2. کتاب اقوام مسلمان اتحاد شوروی- تألیف شیرین آگینر - ترجمه: محمد حسین آریا>>

ISLAMIC PEOPLES OF SOVIET UNION- BY: SHIRIN AKINER 1988>> مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا. «Tatars». در دانشنامهٔ ویکی‌پدیای انگلیسی، بازبینی‌شده در ۲۰ ژانویه ۲۰۰۸.

Лучший частный хостинг